‍ ما چشم های شب زده

ساخت وبلاگ
ما چشم های شب زده 

ما چشم هاي شب زده مي دانيم 
پس كوچه هاي درد چه تاريك است 
فرياد – حجم باز – تو ميداني 
دهليزهاي بغض چه باريك است 

در انتهاي باغ ، چه تنهاييم 
وقتي كه فصل، فصل شقايق نيست 
در سمت سايه هاي فراموشي 
جايي براي يك دل عاشق نيست 

رفته است اين كوير عطش آلود 
از ياد آن طبيعت باراني 
در عمق راههاي دلم جاري ست 
يك كاروان عبور پريشاني 

لبريز از سوالم و مي دانم 
تا لحظه ي جواب نمي مانم 
من وسعتي به قد تمامي عشق 
اما زخويش هيج نمي دانم 

بايد به سوي خويش دري باشيم 
تا شوق، تا بهانه ي بيداري 
تا عشق، تا سپيده ي استغنا 
تا حجم دست هاي وفاداري 

گر در وجود بسته ي ما گاهي 
فانوس هايي از دل ترديد است 
فردا پر از كرانه ي دانايي ست 
دنيا پر از دريچه ي اميد است

مهرناز آزاد// مجموعه شعر: ما چشم های شب زده

مهرناز آزاد انجمن شاعران جوان

https://telegram.me/mehrnazazad

انجمن شاعران جوان - نوآوران شعر...
ما را در سایت انجمن شاعران جوان - نوآوران شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shaeranejavanesfahano بازدید : 250 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 12:47